و اما چمران
من خودم میدیدم شلیک آر.پی.جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم
میداد؛ چون آر.پی.جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد
بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجهی عربی آر.بی.جی هم
میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پی.جی، او میگفت آر.بی.جی. او از آنجا بلد بود؛ یک
مقدار هم از یک راههائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجوری آر.پی.جی
را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به
طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسمایِ در درجهی عالی، در کنار
شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهندهی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق،
آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی
این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونهای است. این نمونهی کاملش است که ما
از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و
مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خندهآور است.
میداد؛ چون آر.پی.جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد
بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجهی عربی آر.بی.جی هم
میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پی.جی، او میگفت آر.بی.جی. او از آنجا بلد بود؛ یک
مقدار هم از یک راههائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجوری آر.پی.جی
را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به
طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسمایِ در درجهی عالی، در کنار
شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهندهی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق،
آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی
این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونهای است. این نمونهی کاملش است که ما
از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و
مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خندهآور است.
متن فوق قسمتی است از صحبت های آقا درباره شهید چمران تقریبا همین امروز
=======================
جواب مسابقه: مختصات جغرافیایی یک نیروگاه برق بزرگ تلاویو یا تل ابیب که جون می دهد برای ترکاندن. خیالتان راحت که دقتش از دقت موشک های ما و حزب الله بیشتر است. و از کجا دست من رسیده؟ از گوگل ارث مهربان! و در روز 1000 تا از این ها را می توانم یادداشت کنم. قصه ی پر عقاب را که خوانده اید؟
برنده ی نسبی این مسابقه مهدی بود.